سنجشهای رضایت کارکنان، جزئی از فعالیتهای معمول در سیستمهای مدیریت منابع انسانی است. هرچند کار خوبی است، اما گزینه های کاملتری هم وجود دارد.
انجام سنجشهای مداوم رضایت کارکنان، جزئی از فعالیتهای معمول در سیستمهای مدیریت منابع انسانی شده و در بسیاری از سازمانها نیز شکل بوروکراتیک به خود گرفته و تبدیل به کاری روتین و روزمره شده است. هرچند رضایت لزوماً منجر به خروجی مناسب و بهره وری نمی شود و عوامل دیگری نیز بر روی آن تأثیرگذارند. حتی در برخی مواقع ممکن است رضایت به بهای بهره وری کمتر حاصل گردد. در برابر آن، مدل هی گروپ پیشنهاد می دهد به جای سنجش صرف رضایت کارکنان، اثربخشی کارکنان را پیوسته پایش کنید تا بتوانید روند فعالیتهای مدیریتی و آینده شرکت در ابعاد دستاوردهای مالی، رضایت مشتریان و عملکرد برآورد کنید. سنجش اثربخشی شامل دوازده عامل تأثیرگذار است که نتیجه فعالیتهای مدیریت منابع انسانی (چه شاغلان این واحد و چه مدیرانی که برخی از فعالیتهای مربوط به این موضوع را بر عهده دارند) را می سنجد.
یکی از دلایل اصلی توجه ذینفعان مختلف (سهامداران و مدیران و …) به این موضوع، اثر مستقیم فعالیتهای مدیریت منابع انسانی بر درآمد و بازار در شرکتهای موفق است. شاید یکی از دلایل جدی گرفته نشدن فعالیتهای منابع انسانی در برخی از سازمانها، روشن نبودن و یا حتی عدم تأثیرگذاری فعالیتهای ماشین منابع انسانی سازمان با این خواسته ها و انتظارات باشد.
در آینده مقالات تخصصی در خصوص رضایت شغلی و عوامل موثر بر آن و نحوه های ارزیابی و نظرسنجی های رضایت شغلی ارائه خواهیم داد.