تولد واژه ای است در پی معنا شدن مفهومی ست در تاب و تب ناب شدن تولد گاه بهانه ایست برای دلتنگ خود شدن برای جستجوی خویشتن خویش و پیدا شدن تولد گاه بهانه ای ست برای یک جمع دوستانه برای چند لحظه با هم خندیدن و حرکات …
ادامه نوشته »
تولد واژه ای است در پی معنا شدن مفهومی ست در تاب و تب ناب شدن تولد گاه بهانه ایست برای دلتنگ خود شدن برای جستجوی خویشتن خویش و پیدا شدن تولد گاه بهانه ای ست برای یک جمع دوستانه برای چند لحظه با هم خندیدن و حرکات …
ادامه نوشته »استادی داریم که همیشه می گوید شماره آدم های اطرافتان را با نام های زیبا در گوشی تان سیو کنید… حتی اگر یک نفر را می شناسید که صفت زشتی دارد باز هم شما کنار اسمش برعکسش را بنویسید ، بگذارید چشمانتان به زیبا دیدن عادت کند! او معتقد است …
ادامه نوشته »پيدايم كن يادم كن شيدايم كن نگاهم كن آزادم كن از اين سكوت بى پروا رهايم كن با تو نگفته بودم صدايم كن از گريه هاى هر شب دلداريم كن عشقت نشسته بر دل نوازشم كن جانم رسيده بر لب حسم كن من بى تو سرگردان راهبرم كن من بى تو حيرانم همراهم كن شرحى زگيسويت توصيفم كن حال پريشانم درمانم كن بى تو من اين شبها آبادم كن
ادامه نوشته »میشه واژهها را دوباره نوشت یا دوباره آنها را مفهوم داد حق، عدالت، وفای عهد، انسان دوستی آخه اعتبار نام ها به ارزشهای اونهاست مگر اینکه دوباره تعریف بشن حق همونه که میبینی عدالت همینه که بهت میگن انسان دوستی همینه که باهات رفتار میکنن وفای به عهد اینه که …
ادامه نوشته »معنی عشق عشق یعنی کاریکاتورهای کیم کارایی برای همه و دوزبانه چقدر زیبا هستند ولی من و تو کاملا میدانیم که باید بین عشق همگانی یا عشق برترین یکی را انتخاب کنیم نه هردو با هم عشق یعنی من برای تو، تو برای هردومون عشق یعنی اینکه ما باور کنیم …
ادامه نوشته »مرد قصه مرد غصه یک مرد تندیس یک قدیس بی همتا تب دلاوریهای دوران اوست مابقی همان است که همه می گویند و میدانند مرد دلیر و شجاع یا مرد مغرور و سربلند مرد دنی و پست یا مرد دون صفت و بی اساس مرد هجمه جنگ و لشکر یا مرد قلم و فن و اهل
ادامه نوشته »صدا صدای آوازهای زیبا همهمه سازهای بی ریا ترنم انسانهایی که گرد آمده اند با تکرار آهنگهای دلنشین مرا به تفکر وا میدارد که اگر چه بیصدا رفتی اما سکوت مرا شکستی صدای فکرم آوای کویر است کویر تابستان ۸۴
ادامه نوشته »شمعدونیها مریم گفت اگه تو از پیشم بری شمعدونیها دق میکنند نمیدونم تو چی میگی و من چه میفهمم که مریم چه گفته!!! کویر بهمن ماه ۱۳۸۳
ادامه نوشته »حالت من چه دلتنگی چه دلواپسی چه درد عاشقی و دوست داشتن چه دلربایی و زمزمه های او یا روی گرداندن و افکارهای او همه را میخواهم و میپرستم کویر بهمن ماه ۱۳۸۳
ادامه نوشته »صبح شده بود ولی غروب بود شب هم دلتنگ و خسته و مانده رفته بود چیزی خواهد شد ؟! … …
ادامه نوشته »