شاید حکایت چاله و بیمارستان را شنیده باشید.
به دلیل وجود چاله ایی در بزرگراه، روزانه افرادی که از این بزرگراه استفاده می کردند خسارتهای جانی و مالی زیادی را متحمل می شدند. سه مدیر را برای حل مشکل تعیین کردند و هر یک پیشنهاداتی دادند. مدیر اول گفت در حاشیه بزرگراه بیمارستانی بسازیم تا حادثه دیده ها به سرعت به بیمارستان رسانده و شمار قربانیان کمتر شوند. مدیر دوم پیشنهاد قراردادن دو تیم اورژانس درشیفت شب و روز در محل را داد تا هم در اسرع وقت حادثه دیدگان را به نزدیک ترین بیمارستان منتقل شوند و هم نیاز به هزینه کردن بیمارستان نباشد. مدیر سوم پیشنهاد داد این چاله را پر کرده و چاله ی دیگری در نزدیک ترین بیمارستان حفر کنند که نه هزینه استقرار تیم اورژانس و نه هزینه هنگفت بیمارستان را متحمل شوند.
شاید در وحله ی اول تفکر مدیران این داستان دور از ذهن به نظر برسد اما واقعیت این است که برخی مدیران سازمانها، سیاست گذاران و سیاست مداران همواره در معرض این نوع تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها قراردارند. ما با انبوهی از مشکلات مواجه هستنیم که مانند چاله ی داستان ما به جای پر کردن آن اقدام به ساختن بیمارستان و استقرار اورژانس می کنیم و تصمیم ساز مشکلات بزرگتر و پر هزینه و زمان بر می شویم. در این داستان شاید متوجه شده باشید که با وجود این چاله در بزرگراه ، راننده راضی، بیمارستان راضی، رسانه پوشش خبری راضی، مقام سیاسی راضی هستند و فقط بیچاره ناراضی! تصور کنید پزشکی که در حال گذارش در رسانه هستند و اعلام میکند در یک ماه گذشته به صدها حادثه دیده در بیمارستانش رسیدگی شده اما او هرگز به این اشاره نمی کند که اینها، حادثه دیدگان چاله ای هستند که می توانست اساسا وجود نداشته باشد! مدل «چاله و بیمارستان»، مطلوب «سیاستپرانی»های «تنسی تاکسیدو و چاملی»هاست.
نتایج:
۱-خو گرفتن با برخی مشکلات، تصور عدم وجود مشکل را برای مدیران ناممکن می سازد.
۲-مدیران نباید اجازه دهند که مشکلات جزئی از سازمان، کشور و … و از همه مهمتر ذهن خود مدیر و تصمیم گیری او بدل شود.
۳-متاسفانه وجود برخی از مشکلات در سازمان و کشور و … برای گروه و افراد منفعت دارد.
۴-به تبع حل شدن و یا حل نشدن آن مشکلات برای برخی افراد منفعت دارد.
عارضه:
۱-جامعه ی قدرتمند و مطالبه گر و یا رسانه آزادی وجود داشته ندارد که بتواند به شرایط بدون وجود مشکلات فکر کرده و آن را به تصویر کشد.
۲-آینده پژوهانی وجود ندارند که شرایط بدون مشکل در جوامع دیگر را برای سایرین به تصویر بکشند.
۳-نظام درست و منظم انتخاب مدیران و کارگزاران بخش عمومی وجود نداشته تا جمعی را در سمت های مدیریتی قرار دهند که شایستگی مدیریت داشته و قدرت تصور شرایط بدون حضور مشکل را داشته باشد.
۴-بهکار گرفتن چندباره مدیرانی که وقتی دفتر تجربیاتشان را ورق بزنید متوجه چندین اشتباه در تصمیم گیری در هر برگ آن می شوید.
برچسبتصمیم سازی تصمیم گیری تنسي تاکسيدو و چاملي چاله و بیمارستان چاله و بینارستان سياستپراني