web analytics
خانه / شعر و داستان

شعر و داستان

زندگی جیره مختصری است…

زندگی جیره مختصری است… مثل یک فنجان چای… و کنارش عشق است، مثل یک حبه قند… زندگی را با عشق، نوش جان باید کرد… سهراب سپهری https://www.instagram.com/p/CHE0iIYJZJ-/?utm_source=ig_web_copy_link

ادامه نوشته »

رها…

رها با آوای تو آواز را تکرار کردم با بوی تو نافه را یاد کردم با نگاه تو‌ چشم را گرفتار کردم با لبخند تو آه را رها کردم با یاد تو دل را خراب کردم با وجود تو عشق را صدا کردم کویر تابستان‌ ۹۹

ادامه نوشته »

عقاید یک دلقک

“عقاید یک دلقک” یکی از رمان‌های تأثیرگذار قرن بیستم است. هاینریش بل با نوشتن این کتاب موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۲ شد. این کتاب درباره‌ی دلقکی است که در پس روایت زندگی عاشقانه‌ی خود، نقدی بر زندگی اجتماعی و اعتقادات آلمان‌ها پس از دوران جنگ و …

ادامه نوشته »

تولد

تولد واژه ای است در پی معنا شدن مفهومی ست در تاب و تب ناب شدن   تولد گاه بهانه ایست برای دلتنگ خود شدن برای جستجوی خویشتن خویش و پیدا شدن   تولد گاه بهانه ای ست برای یک جمع دوستانه برای چند لحظه با هم خندیدن و حرکات …

ادامه نوشته »

داستان های موفقیت آمیز-قسمت اول

میلیونر شدن چندان هم سخت نیست ، البته کم هستند افرادی که اعتماد به نفس و توانایی آن را داشته باشند که ایده های کوچک و جالب و در عین حال پردرآمد خود را به مرحله ی اجرا درآورده و از آن کسب درآمد کنند ، آنهم درآمدهای میلیونی !

ادامه نوشته »

دل نوشته

استادی داریم که همیشه می گوید شماره آدم های اطرافتان را با نام های زیبا در گوشی تان سیو کنید… حتی اگر یک نفر را می شناسید که صفت زشتی دارد باز هم شما کنار اسمش برعکسش را بنویسید ، بگذارید چشمانتان به زیبا دیدن عادت کند! او معتقد است …

ادامه نوشته »

نظام آموزشی یا کیفیت زندگی!

روایت آموزنده ی یک شاگرد رتبه اول از نظم و انضباط موردنظر برخی از خانواده های ایرانی و هدف گرایی مطلق آموزشی در دوران تحصیلی و حذف تمام لحظاتی که جنبه های کیفیت زندگی دارد. سیستم تعلیم و درس خواندن محض بمنظور کسب مدارک علمی و احیانا مدارج و موقعیت های اجتماعی آتی در مقابل تاثیراتی که بر رشد و بلوغ انسان و غبطه های عمیق آتی دارد، بسیار قابل تعمق و نگران کننده است!

ادامه نوشته »

یاد من باشد فردا دم صبح …

اد من باشد فردا دم صبح ... یاد من باشد فردا دم صبح جور دیگر باشم بد نگویم به هوا، آب ، زمین مهربان باشم، با مردم شهر و فراموش کنم، هر چه گذشت خانه ی دل، بتکانم ازغم و به دستمالی از جنس گذشت بزدایم دیگر تار کدورت از دل مشت را باز کنم تا که دستی گردد

ادامه نوشته »

پیدایم کن….

پيدايم كن يادم كن شيدايم كن نگاهم كن آزادم كن از اين سكوت بى پروا رهايم كن با تو نگفته بودم صدايم كن از گريه هاى هر شب دلداريم كن عشقت نشسته بر دل نوازشم كن جانم رسيده بر لب حسم كن من بى تو سرگردان راهبرم كن من بى تو حيرانم همراهم كن شرحى زگيسويت توصيفم كن حال پريشانم درمانم كن بى تو من اين شبها آبادم كن

ادامه نوشته »

میشه واژه­ها را دوباره نوشت

میشه واژه­ها را دوباره نوشت یا دوباره آنها را مفهوم داد حق، عدالت، وفای عهد، انسان دوستی آخه اعتبار نام ها به ارزشهای اونهاست مگر اینکه دوباره تعریف بشن حق همونه که میبینی عدالت همینه که بهت میگن انسان دوستی همینه که باهات رفتار میکنن وفای به عهد اینه که …

ادامه نوشته »