نویسندگان: متیو دانلدسون, والتر فریک
رکود – که میتوان آن را رشد اقتصادی منفی در دو سهماههی متوالی نامید -بهواسطهی شوکهای اقتصادی (نظیر افزایش قیمت نفت)،
بحرانهای مالی (نظیر اضطرابها و بحرانهای پیش از دوران رکود بزرگ)، تغییرات سریع در انتظارات اقتصادی (همان «خوی حیوانی» که جان مینارد کینز به آن اشاره کرده و همان عاملی که موجب انفجار حباب دات-کام گردید) یا ترکیبی از این سه مورد ایجاد میشود. اکثر شرکتها در دوران رکود ضرر میبینند، عمدتاً به این خاطر که تقاضا (و درآمد) افت میکند و وضعیت آیندهی آنها مبهم و نامعلوم است.
اما تحقیقات نشان میدهد که راههایی برای کم کردن این ضررها وجود دارد.
ازآنجاییکه شرکتهای غیرمتمرکز، قدرت تصمیمگیری را به طبقات پایینتر سلسلهمراتب خود ارجاع میدهند، توانایی بیشتری برای تطبیق خود با این شرایط متفاوت دارند.
پیش از رکود، بدهیهای خود را کاهش دهید
ربکا هندرسون (از دانشکدهی کسبوکار هاروارد) به دانشجویان خود یادآوری میکند: «قانون اول این است که نگذارید کمپانی ورشکست شود.» منظور او این است که پیش از هر چیز، نباید بگذارید که کمپانی بیپول شود. ازآنجاییکه در غالب موارد، رکود موجب کاهش فروش و متعاقباً کاهش نقدینگی لازم برای تامین مالی برنامههای کمپانی میشود،
باید مدیریت مالی ماهرانهای داشته باشید تا بتوانید از این دوران جان سالم به در ببرید. اگر آمازون آن حجم از سرمایه را پیش از شکلگیری حباب دات-کام جمع نمیکرد، گزینههای بسیار محدودتری را پیش روی خود میدید. اما با بهرهگیری از این رویکرد، توانست با سرمایهگذاری در سایر استارتاپها، ضررهای خود را جبران کند و همچنین در ادامهی همان سال، آمازون مارکتپلیس را راه انداخت که پلتفرم این کمپانی برای فروشندگان ثالث بود.
در حین دوران رکود و پس از آن، آنها کار خود را به بخشها (آشپزخانه، مسافرت و پوشاک) و بازارهای جدید (کانادا) توسعه دادند.
براساس یافتههای تحقیقات، آن دسته از کمپانیهایی که بدهیهای سنگین دارند، در دوران رکود بیشتر ضرر خواهند دید.
روی تصمیمگیری تمرکز کنید
عملکرد کمپانی در دوران رکود و پس از آن، نهتنها به تصمیماتی که گرفته میشود، بلکه به فرد تصمیمگیرنده نیز بستگی دارد. در یکی از مطالعات سال ۲۰۱۷، رافائلا سادون (از دانشکدهی کسبوکار هاروارد)، فیلیپه آگیون (از کالج فرانسه)، نیکولاس بلوم و برایان لاکینگ (از استنفورد) و جان فانرینن (از امآیتی) به بررسی تاثیر ساختار یک سازمان بر توانمندی آن در عبور از دوران رکود پرداختند.
بنا به گفتهی محققین، از یک سو، «نیاز به اتخاذ تصمیمات دشوار به نفع شرکتهای متمرکز تمام میشود»، زیرا آنها تصویر بهتری از کلیت سازمان دارند و پاداشهای آنها معمولاً همخوانی بیشتری با عملکرد کمپانی دارد. از سوی دیگر، شرکتهای غیرمتمرکز شرایط بهتری برای تحمل شوکهای بزرگ دارند، «زیرا در این اوضاع، ارزش اطلاعات محلی افزایش مییابد.»
تمرکززدایی چه نقش مفیدی دارد؟ بنا به گفتهی سادون، «رکود تردیدها و آشفتگیهای زیادی ایجاد میکند.» ازآنجاییکه شرکتهای غیرمتمرکز، قدرت تصمیمگیری را به طبقات پایینتر سلسلهمراتب خود ارجاع میدهند، توانایی بیشتری برای تطبیق خود با این شرایط متفاوت دارند. بهعنوان نمونه، آنها تمایل بیشتری برای تطابق محصولات خود با تقاضاهای متغیر و جدید و بازار دارند. سادون میگوید: «توصیهی ما این است که تفکر جدی و دقیقی دربارهی ساختار سازمان خود داشته باشید؛ زیرا همین عامل نقش مهمی را در کنار آمدن شما با تردیدها دارد.»
نگاهی فراتر از اخراج نیروها داشته باشید
برخی از اخراجهای دوران رکود، از روی ناچاری هستند؛ بهعنوان نمونه، در دوران رکود بزرگ و صرفاً در سال ۲۰۰۹، ۲٫۱ میلیون آمریکایی از کار خود اخراج شدند. اما براساس تحقیق رانجای گولاتی و همکاران روی کمپانیهای سهامی عام، کمپانیهایی موفق به عبور موفقیتآمیز از این بحران شدند که اتکای کمتری به اخراج نیروها و تعدیل هزینههای ناشی از آن داشتند و بیشتر به دنبال بهبود عملیات خودشان بودند.
زیرا اخراجها نهتنها برای کارکنان مضر هستند، بلکه برای کمپانیها هم هزینه دارند. استخدام و آموزش نیروها هزینهبر هستند، بنابراین کمپانیها ترجیح میدهند که سراغ استخدام نیروهای جدید نروند، بهخصوص اگر فکر کنند که به دوران رکود نزدیک شدهاند. همچنین اخراجها میتوانند به روحیه و بهرهوری کارکنان ضربه بزنند، آنهم در دورانی که کمپانیها بهسختی قادر به جبران این ضررها هستند. خوشبختانه اخراج تنها راه کمپانیها برای تعدیل هزینهها نیست. کمپانیها باید رویکردهایی همچون کاهش ساعات کار، مرخصی و پرداخت حقوق براساس عملکرد را لحاظ کنند.
کمپانیها در دوران رکود روی فناوری سرمایهگذاری میکنند؛ زیرا هزینهی فرصت آنها کمتر از دوران رونق بازار است.
روی فناوری سرمایهگذاری کنید
شاید وسوسه شوید که در دوران بحران اقتصادی و رکود بازار محتاطانه عمل کنید و دست به ریسک نزنید. اما ظاهراً دوران رکود شما را تشویق میکند که فناوریهای جدیدی را به کار بگیرید. در یکی از مقالات سال ۲۰۱۸، برد هرشبین (از موسسهی تحقیقات اشتغال آپجان ) و لیزا کان (از دانشگاه راچستر)، بیش از ۱۰۰ میلیون فهرست شغل آنلاینِ منتشره در بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵ را با دادههای اقتصادی مقایسه کردند تا ببینند که رکود بزرگ چه تاثیری را بر انواع مهارتها و مشاغل مدنظر کارفرماها گذاشته است. براساس نتایج آنها، آن دسته از شهرهای آمریکا که بیش از سایرین تحت تاثیر رکود قرار گرفته بودند، تقاضای بیشتری برای جذب مهارتهای ردهبالاتر – ازجمله مهارتهای مرتبط با کامپیوتر – داشتند. براساس تحقیقات ساسر مودستینو (از دانشگاه شمال شرق)، دنیل شوگ (از دانشکدهی کندی هاروارد و کیس وسترن رزرو ) و جاشوا بالانس (از مرکز سیاست عمومی نیو اینگلند)، این افزایش تقاضا تا حدودی به دلیل افزایش میانگین بیکاری در دوران رکود است؛ زیرا این حجم از متقاضی به کارفرمایان اجازه میدهد که دست بازتری برای انتخاب نیرو داشته باشند. مطالعهی آنها نشان داده که پس از بهبود مجدد بازار کار، تقاضا برای مشاغل فنی دوباره به حالت عادی بازگشت.
بنا به دیدگاه جرج، همین امر ممکن است یکی از وجوه تفاوت رکود بعدی با رکودهای پیشین باشد. کمپانیهایی که از پیش روی فناوری دیجیتال، تحلیل و رویکردهای کسبوکار چابک سرمایهگذاری کردهاند، توانایی بهتری در زمینهی درک تهدیدهای پیش رو و واکنش سریع به آنها دارند. همانطور که مشاهده کردیم، رکودها موجب شکلگیری شکافهای عریض و ماندگار در میان کمپانیها میشوند. تحقیقات نشان دادهاند که فناوری دیجیتال هم همین کار را انجام میدهد. کمپانیهایی که تحول دیجیتال را نادیده گرفتهاند، احتمالاً قادر به غلبه بر شکافهای ناشی از رکود بعدی نخواهند بود.