web analytics
خانه / شعر و داستان / اشعار من

اشعار من

تولد

تولد واژه ای است در پی معنا شدن مفهومی ست در تاب و تب ناب شدن   تولد گاه بهانه ایست برای دلتنگ خود شدن برای جستجوی خویشتن خویش و پیدا شدن   تولد گاه بهانه ای ست برای یک جمع دوستانه برای چند لحظه با هم خندیدن و حرکات …

ادامه نوشته »

دل نوشته

استادی داریم که همیشه می گوید شماره آدم های اطرافتان را با نام های زیبا در گوشی تان سیو کنید… حتی اگر یک نفر را می شناسید که صفت زشتی دارد باز هم شما کنار اسمش برعکسش را بنویسید ، بگذارید چشمانتان به زیبا دیدن عادت کند! او معتقد است …

ادامه نوشته »

پیدایم کن….

پيدايم كن يادم كن شيدايم كن نگاهم كن آزادم كن از اين سكوت بى پروا رهايم كن با تو نگفته بودم صدايم كن از گريه هاى هر شب دلداريم كن عشقت نشسته بر دل نوازشم كن جانم رسيده بر لب حسم كن من بى تو سرگردان راهبرم كن من بى تو حيرانم همراهم كن شرحى زگيسويت توصيفم كن حال پريشانم درمانم كن بى تو من اين شبها آبادم كن

ادامه نوشته »

میشه واژه­ها را دوباره نوشت

میشه واژه­ها را دوباره نوشت یا دوباره آنها را مفهوم داد حق، عدالت، وفای عهد، انسان دوستی آخه اعتبار نام ها به ارزشهای اونهاست مگر اینکه دوباره تعریف بشن حق همونه که میبینی عدالت همینه که بهت میگن انسان دوستی همینه که باهات رفتار میکنن وفای به عهد اینه که …

ادامه نوشته »

معنی عشق

معنی عشق عشق یعنی کاریکاتورهای کیم کارایی برای همه و دوزبانه چقدر زیبا هستند ولی من و تو کاملا می­دانیم که باید بین عشق همگانی یا عشق برترین یکی را انتخاب کنیم نه هردو با هم عشق یعنی من برای تو، تو برای هردومون عشق یعنی اینکه ما باور کنیم …

ادامه نوشته »

قصه مرد

مرد قصه مرد غصه یک مرد تندیس یک قدیس بی همتا تب دلاوریهای دوران اوست مابقی همان است که همه می گویند و می­دانند مرد دلیر و شجاع یا مرد مغرور و سربلند مرد دنی و پست یا مرد دون صفت و بی اساس مرد هجمه جنگ و لشکر یا مرد قلم و فن و اهل

ادامه نوشته »

صدای آوازهای زیبا

صدا صدای آوازهای زیبا همهمه سازهای بی ریا ترنم انسانهایی که گرد آمده­ اند با تکرار آهنگ­های دلنشین مرا به تفکر وا می­دارد که اگر چه بی­صدا رفتی اما سکوت مرا شکستی صدای فکرم آوای کویر است کویر تابستان ۸۴

ادامه نوشته »

شمعدونی­ها

شمعدونی­ها مریم گفت اگه تو از پیشم بری شمعدونی­ها دق می­کنند نمی­دونم تو چی می­­گی و من چه می­فهمم که مریم چه گفته!!!   کویر بهمن ماه ۱۳۸۳

ادامه نوشته »

حالت من

حالت من چه دلتنگی چه دلواپسی چه درد عاشقی و دوست داشتن چه دلربایی و زمزمه ­های او یا روی گرداندن و افکارهای او همه را می­خواهم و می­پرستم کویر بهمن ماه ۱۳۸۳

ادامه نوشته »

مسعود کجاست

صبح شده بود           ولی غروب بود                     شب هم دلتنگ و خسته و مانده رفته بود                              چیزی خواهد شد ؟! …   …

ادامه نوشته »